دوستان! قدر خودتونو بیشتر بدونید ...اینو با تمام وجودم میگم...
من از امروز دیگر متعلق به خودم نیستم!
جاتون خالی تا یک قدمی مرگ جلو رفتم مرگ رو با چشام دیدم ولی ...نه!خدا حالا حالا باهام کار داشت!!!منم با شما حالا حالاها کار دارم...!
در مورد خاطرات اونجا ...باید بگم که شرمندتونم! یعنی یه حالت شبیه کما و بیهوشی بود...لا مسب(!) من هر چی به خودم فشار میارم جز اون سکانس آغازی و پایانی چیزی به یادم نمیاد...
الانش هم اوضام زیاد تعریفی نداره...اگه الانم اومدم اینجا به خاطر این بود که یاد آوری بشه: به همین سادگی میشه ما از هم جدا بشیم...به خاطر یه اتفاقی که اصلا برامون مهم نیست و البته چقدر ناگهانی و غیر منتظره...شاید هیچ وقت هم تو عمرمون بهش فکر نکردیم...باور کنید که تجربه بسیار بزرگ و تلخی بود...تقریبا تفاوتی با یه جسد که دراز به دراز رو زمین افتاده نداشتم...توصیفاتی که اطرافیان از اون مواقع میکنند دلم رو میریزه..مهم خودم نبودم ...شوکی که به دوستان و فامیل وارد میشد ...بعدا شنیدم یکی از شاهدان از ترس به خودش میلرزید..!!خودم اونقدر شوکه شده بودم که تا یک ساعت بعد از اون ماجرا تو واقعیت کابوس میدیدم!!!
تو اون لحظه آخر داشتم کارای خوبی رو که در تمام عمرم انجام داده بودم جمع میزدم...!!!اما مدام کم میاوردم...!
نمی دونم به دعای کی زندم اما امید وارم ارزش زنده موندن رو داشته باشم!
خسته نباشید
مطالب جالبی دارید
تبادل لینک میکنید
فقط با رنک بالای 1 یک تبادل میکنم
مرکز دانلود برنامه وکرک
http://www.tafrihi.ir
اخباربازیگران هالیوود وایران
http://blog.tafrihi.com
-----------------
اینها با هر رنکی
جدیدترین عکس های خنده دار
http://fun.tafrihi.com
جدیدترین اس ام اس
http://sms.tafrihi.com
خبر بدید
بای